DiscoverDiwan Podcast | پادکست فارسی دیوان
Diwan Podcast | پادکست فارسی دیوان

Diwan Podcast | پادکست فارسی دیوان

Author: Hamid Hashemi

Subscribed: 648Played: 16,432
Share

Description

سلام! اینجا دیوان است. در دیوان، داستان‌های شاهنامه را به شکلی متفاوت می‌شنوید. یک هفته در میان، پنج شنبه ها، یک قسمت جدید!
28 Episodes
Reverse
🎙️ دیوان – فصل ۴، قسمت دوم 🧵 خلاصه داستان قسمت قبلی:بعد از کلی جنگ و خون‌ریزی، بالاخره ایران یه پادشاه درست‌وحسابی پیدا کرد: کیقباد!کیقباد اومد، اسطخر رو کرد پایتخت، صد سال هم مثل کوه حکومت کرد.اما خب، هر حکومتی یه روز تموم میشه… کیقباد هم بعد از صد سال رفت، و نوبت رسید به پسرهاش. از بین چهارتا پسر، کیکاووس به تخت نشست.کیکاووس؟ جوون خوش‌تیپ، خوش‌گذران و البته یه‌کم زیادی جاه‌طلب!تو یکی از همین مهمونی‌ها، یه رامشگر از مازندران اومد و شروع کرد از سرسبزی و خوشی اون دیار تعریف کردن.کیکاووس هم که کلا دنبال بهونه برای لشکرکشی بود، همون‌جا تصمیم گرفت بزنه به دل مازندران و اونجا رو هم ضمیمه ایران کنه.بزرگان ایران دیدن این تصمیم یه جورایی دیوونه‌بازیه، نامه نوشتن به زال که: بیا این شاه تازه‌کار رو یه‌کم جمع‌وجور کن!و حالا زال داره از زابل راه میفته به سمت اسطخر…🎧 پادکست دیوان رو هر دو هفته یک‌بار بشنو!در «دیوان»، داستان‌های شاهنامه رو از اول تا آخر با زبان ساده، امروزی و طنزآمیز می‌شنوی؛ درست مثل یه قصه‌ی جذاب که برات تعریف می‌کنم.📌 دیوان رو بشنو روی پلتفرم دلخواهت:Castbox: https://castbox.fm/channel/id6303699Apple Podcasts: https://podcasts.apple.com/de/podcast/id1771702282Spotify: https://spotify.link/diwan📺 ویدیوی همین قسمت رو در یوتیوب ببین:کانال یوتیوب «دیوان» رو دنبال کن تا خلاصه‌های تصویری و نقاشی‌های ۵۰۰ ساله شاهنامه طهماسبی رو از دست ندی.🔗 https://www.youtube.com/@Diwan-podcast📱 اینستاگرام دیوان:@diwan.podcast💬 تو هم مثل ما عاشق شاهنامه‌ای؟نظرت درباره این قسمت رو برام بنویس یا توی اینستاگرام دیوان پیام بده!
🎙️ دیوان – فصل ۴، قسمت اول🧵 خلاصه داستان قسمت قبلی:فصل قبل پر از تغییر پادشاه بود! اول منوچهر، بعد پسر شیطونش نوذر که با کاراش نزدیک بود تخت رو از دست بده، ولی سام هر بار اومد و اوضاع رو جمع کرد.اما خب همین بی‌ثباتی‌ها باعث شد پشنگِ تورانی به خودش بگه: «وقتشه!» و با پسرهاش، افراسیاب و اغریرث، حمله کنه به ایران. درست همون موقع، سام هم فوت کرد! 😬تورانی‌ها پایتخت رو گرفتن، نوذر و کلی از بزرگان ایران رو اسیر کردن. ولی زال و قارن حسابی حال افراسیاب رو گرفتن. اونم از شدت عصبانیت، اول نوذر رو کُشت، بعد هم داداش خوشگل و عزیزدردونه‌ش، اغریرث رو! 😳بعد از این ماجراها، به جای پسرهای نوذر، «زو» که ۸۰ سالش بود، شد پادشاه! اما خشکسالی همه رو ضعیف کرده بود، پس توران و ایران به صلح رسیدند.تا اینکه زو از دنیا رفت و تورانی‌ها دوباره هوای جنگ کردن. این بار زال با کمک قارن و البته پسر چاق و چله‌ش رستم، کیقباد رو آورد روی تخت. ایران جون گرفت و توران رو پس زد تا مرزهاش. پشنگ هم که دید اوضاع خرابه، گفت: «آقا صلح جهانی بهتره!» و رفت سراغ قول و قرار.اما وسط همه‌ی این ماجراها، افراسیاب بیچاره موند با یه عالمه کابوس از رستم و یه بابای شاکی که می‌گفت: «پسر، چرا اینقد خرابکاری می‌کنی؟!»و حالا ادامه‌ی ماجرا…🎧 پادکست دیوان رو هر دو هفته یک‌بار بشنو!در «دیوان»، داستان‌های شاهنامه رو از اول تا آخر با زبان ساده، امروزی و طنزآمیز می‌شنوی؛ درست مثل یه قصه‌ی جذاب که برات تعریف می‌کنم.اینم لینک پادکست داروگ که توی این قسمت معرفی کردم: Castbox : لینک داروگ در کستباکسقسمت 39ام : گابریل گارسیا ماکز/ صد سال تنهایی📌 دیوان رو بشنو روی پلتفرم دلخواهت:Castbox: https://castbox.fm/channel/id6303699Apple Podcasts: https://podcasts.apple.com/de/podcast/id1771702282Spotify: https://spotify.link/diwan📺 ویدیوی همین قسمت رو در یوتیوب ببین:کانال یوتیوب «دیوان» رو دنبال کن تا خلاصه‌های تصویری و نقاشی‌های ۵۰۰ ساله شاهنامه طهماسبی رو از دست ندی.🔗 https://www.youtube.com/@Diwan-podcast📱 اینستاگرام دیوان:@diwan.podcast💬 تو هم مثل ما عاشق شاهنامه‌ای؟نظرت درباره این قسمت رو برام بنویس یا توی اینستاگرام دیوان پیام بده!
🎙️ دیوان – فصل ۳، قسمت هشتم (آخر)🧵 خلاصه داستان قسمت قبلی:زال وسط این‌همه گرفتاری راه افتاد دنبال اسب و سلاح برای رستم جون!بعد از کلی گشت‌وگذار، بالاخره یه اسب شاهکار پیدا کرد به اسم رخش!اما هنوز نفسی تازه نکرده بودن که تورانی‌ها دوباره حمله کردن!زال دید اوضاع خرابه و ایران بی‌پادشاهه، پس تصمیم گرفت زیر گرشاسب رو بکشه و یه پادشاه جدید رو بیاره رو کار.همه با هم به این نتیجه رسیدن که کیقباد گزینه مناسبیه… ولی خب، کیقباد کجاست؟زال، رستم رو فرستاد دنبال کیقباد، و رستم هم در کمتر از یه هفته، شاه آینده ایران رو آورد وسط میدون!کیقباد نشست به تخت، جشن گرفتن و حالا ایران آماده‌ی جنگ نهایی با افراسیاب و لشکر تورانه!ببینیم این فصل چطور تموم میشه…🎧 پادکست دیوان رو هر دو هفته یک‌بار بشنو!در «دیوان»، داستان‌های شاهنامه رو از اول تا آخر با زبان ساده و امروزی و طنزآمیز می‌شنوی؛ درست مثل یه قصه‌ی جذاب که برات تعریف می‌کنم.📌 دیوان رو بشنو روی پلتفرم دلخواهت:Castbox: https://castbox.fm/channel/id6303699Apple Podcasts: https://podcasts.apple.com/de/podcast/id1771702282Spotify: https://spotify.link/diwan📺 ویدیوی همین قسمت رو در یوتیوب ببین:کانال یوتیوب «دیوان» رو دنبال کن تا خلاصه‌های تصویری و نقاشی های 500 ساله از شاهنامه طهماسبی مرتبط با داستان ها رو دست ندی.🔗 https://www.youtube.com/@Diwan-podcast📌 یادت نره سابسکرایب کنی و زنگوله رو بزنی! 📱 اینستاگرام دیوان :@diwan.podcast💬 تو هم مثل ما عاشق شاهنامه‌ای؟نظرت درباره این قسمت رو برام بنویس یا توی اینستاگرام دیوان بهم پیام بده.
🎙️ دیوان – فصل ۳، قسمت هفتم🧵 خلاصه داستان قسمت قبلی:ایرانی‌ها توی زابل جمع شدن برای جنگ، ولی یه مشکل بزرگ داشتن: شاه نداشتن!پس رفتن زو، نوه فریدون رو آوردن و پسرای بی‌کفایت نوذر رو گذاشتن کنار.اما تا اومدن جنگ راه بندازن، خشک‌سالی شد و زو هم با اون سن و سال، حال جنگ نداشت!با افراسیاب صلح کرد، تورانی‌ها یه‌کم عقب کشیدن، ولی پشنگ (بابای افراسیاب) از این صلح شاکی بود!بعدشم زو مُرد، گرشاسب شد شاه، اما کسی جدی نگرفتش!پشنگ هم اینو فهمید و گفت وقت حمله‌ست!گرشاسب که دید اوضاع قاراشمیش شده، یقه‌ی زال رو گرفت که «تقصیر توئه!»زال هم شستش رو گذاشت رو پیشونیش و گفت: «خودم درستش می‌کنم!» و یه‌راست رفت سراغ رستم!رستم هم گفت: «باشه، ولی اسب می‌خوام، گرز می‌خوام، شرط دارم!»حالا ببینیم شرط و شروطش چی بود و قراره چطور وارد میدون بشه!🎧 پادکست دیوان رو هر دو هفته یک‌بار بشنو!در «دیوان»، داستان‌های شاهنامه رو از اول تا آخر با زبان ساده و امروزی و طنزآمیز می‌شنوی؛ درست مثل یه قصه‌ی جذاب که برات تعریف می‌کنم.📌 دیوان رو بشنو روی پلتفرم دلخواهت:Castbox: https://castbox.fm/channel/id6303699Apple Podcasts: https://podcasts.apple.com/de/podcast/id1771702282Spotify: https://spotify.link/diwan📺 ویدیوی همین قسمت رو در یوتیوب ببین:کانال یوتیوب «دیوان» رو دنبال کن تا خلاصه‌های تصویری و نقاشی های 500 ساله از شاهنامه طهماسبی مرتبط با داستان ها رو دست ندی.🔗 https://www.youtube.com/@Diwan-podcast📌 یادت نره سابسکرایب کنی و زنگوله رو بزنی! 📱 اینستاگرام دیوان :@diwan.podcast💬 تو هم مثل ما عاشق شاهنامه‌ای؟نظرت درباره این قسمت رو برام بنویس یا توی اینستاگرام دیوان بهم پیام بده.
🎙️ دیوان – فصل ۳، قسمت ششم🧵 خلاصه داستان قسمت قبلی:طوس و گستهم وقتی خبر مرگ نوذر رو شنیدن، داغ و وحشت‌زده خودشون رو رسوندن زابل، پیش زال!همه‌ی باقی‌مونده‌های ایران جمع شدن تا بالاخره یه فکری برای انتقام بکنن.از اون‌ور، توی ساری، زندانی‌های ایرانی به کمک غیرمنتظره‌ی اغریرث، برادر افراسیاب، موفق به فرار شدن!ولی... این کار به قیمت جون اغریرث تموم شد! چون افراسیاب بی‌رحم، شمشیر رو در شکم برادرش فرو کرد!زال فهمید با این آدم دیگه نمی‌شه مدارا کرد. پس گفت: «یالید! وقتشه ایران رو پس بگیریم!»🎧 پادکست دیوان رو هر دو هفته یک‌بار بشنو!در «دیوان»، داستان‌های شاهنامه رو از اول تا آخر با زبان ساده و امروزی و طنزآمیز می‌شنوی؛ درست مثل یه قصه‌ی جذاب که برات تعریف می‌کنم.📌 دیوان رو بشنو روی پلتفرم دلخواهت:Castbox: https://castbox.fm/channel/id6303699Apple Podcasts: https://podcasts.apple.com/de/podcast/id1771702282Spotify: https://spotify.link/diwan📺 ویدیوی همین قسمت رو در یوتیوب ببین:کانال یوتیوب «دیوان» رو دنبال کن تا خلاصه‌های تصویری و نقاشی های 500 ساله از شاهنامه طهماسبی مرتبط با داستان ها رو دست ندی.🔗 https://www.youtube.com/@Diwan-podcast📌 یادت نره سابسکرایب کنی و زنگوله رو بزنی! 📱 اینستاگرام دیوان :@diwan.podcast💬 تو هم مثل ما عاشق شاهنامه‌ای؟نظرت درباره این قسمت رو برام بنویس یا توی اینستاگرام دیوان بهم پیام بده.
🎙️ دیوان – فصل ۳، قسمت پنجم🧵 خلاصه داستان قسمت قبلی:پایتخت سقوط کرد و پادشاه نوذر اسیر شد! قارن و چند پهلوان ایرانی موفق شدن از محاصره فرار کنن و خانواده‌ها رو نجات بدن.افراسیاب، پادشاه توران، خواست زابل رو هم تصرف کنه، ولی خورد به تیرهای کاری زال و چند بار شکست خورد.مهرابِ کابل هم تا مرز خیانت به ایران پیش رفت، ولی فعلاً ظاهر رو حفظ کرد!و حالا… افراسیاب که حالش از شکست‌ خوردن گرفته بود، نوذر رو کُشت! ولی به‌لطف پادرمیونی اغریرث، بقیه‌ی بزرگان ایران به‌جای مرگ، به زندانی در ساری تبعید شدن...ببینیم ایران چطور می‌خواد از این مخمصه نجات پیدا کنه؟🎧 پادکست دیوان رو هر دو هفته یک‌بار بشنو!در «دیوان»، داستان‌های شاهنامه رو از اول تا آخر با زبان ساده و امروزی و طنزآمیز می‌شنوی؛ درست مثل یه قصه‌ی جذاب که برات تعریف می‌کنم.📌 دیوان رو بشنو روی پلتفرم دلخواهت:Castbox: https://castbox.fm/channel/id6303699Apple Podcasts: https://podcasts.apple.com/de/podcast/id1771702282Spotify: https://spotify.link/diwan📺 ویدیوی همین قسمت رو در یوتیوب ببین:کانال یوتیوب «دیوان» رو دنبال کن تا خلاصه‌های تصویری و نقاشی های 500 ساله از شاهنامه طهماسبی مرتبط با داستان ها رو دست ندی.🔗 https://www.youtube.com/@Diwan-podcast📌 یادت نره سابسکرایب کنی و زنگوله رو بزنی! 📱 اینستاگرام دیوان :@diwan.podcast💬 تو هم مثل ما عاشق شاهنامه‌ای؟نظرت درباره این قسمت رو برام بنویس یا توی اینستاگرام دیوان بهم پیام بده.
🎙️ دیوان – فصل ۳، قسمت چهارم🧵 خلاصه داستان قسمت قبلی:تورانی‌ها با یه لشکر عظیم ۴۰۰ هزار نفری تا پشت دروازه‌های پایتخت ایران پیش اومدن! ایرانی‌ها فقط ۱۴۰ هزار نفر بودن. نبرد شروع شد، قباد برادر قارن کشته شد، و بعد از چند روز جنگ سنگین، پایتخت سقوط کرد… پادشاه نوذر و ۱۲۰۰ نفر از بزرگان ایران اسیر شدن!فقط قارن از این مهلکه جون سالم به‌در برد و موفق شد خانواده‌ی جنگجوها و پسرهای نوذر رو به سمت پارسه فراری بده. حالا فقط زابلستان باقی مونده و زال، که هنوز درگیر عزای پدرشه، پشت دروازه‌ها تورانی‌ها رو در کمین خودش می‌بینه...🎧 پادکست دیوان رو هر دو هفته یک‌بار بشنو!در «دیوان»، داستان‌های شاهنامه رو از اول تا آخر با زبان ساده و امروزی و طنزآمیز می‌شنوی؛ درست مثل یه قصه‌ی جذاب که برات تعریف می‌کنم.📌 دیوان رو بشنو روی پلتفرم دلخواهت:Castbox: https://castbox.fm/channel/id6303699Apple Podcasts: https://podcasts.apple.com/de/podcast/id1771702282Spotify: https://spotify.link/diwan📺 ویدیوی همین قسمت رو در یوتیوب ببین:کانال یوتیوب «دیوان» رو دنبال کن تا خلاصه‌های تصویری و نقاشی های 500 ساله از شاهنامه طهماسبی مرتبط با داستان ها رو دست ندی.🔗 https://www.youtube.com/@Diwan-podcast📌 یادت نره سابسکرایب کنی و زنگوله رو بزنی! 📱 اینستاگرام دیوان :@diwan.podcast💬 تو هم مثل ما عاشق شاهنامه‌ای؟نظرت درباره این قسمت رو برام بنویس یا توی اینستاگرام دیوان بهم پیام بده.
🎙️ دیوان – فصل ۳، قسمت سوم🧵 خلاصه داستان قسمت قبلی:بعد از مرگ منوچهر، نوذر پادشاه شد، اما اون‌قدرها هم پادشاه قابلی نبود! نارضایتی تو ایران بالا گرفت تا اینکه سام دخالت کرد و اوضاع کمی آروم شد… ولی نه برای همیشه! همونی که همه ازش می‌ترسیدن، اتفاق افتاد: تورانی‌ها چشم طمع به ایران دوختن! پشنگ، پادشاه توران، پسر جنگ‌طلبش افراسیاب رو با داداش صلح‌طلبش فرستاد به سمت ایران. از اون طرف، خبر رسید سام هم مرده! حالا تورانی‌ها رسیدن دم دروازه‌های ایران، سام رفته، و قارن، فرمانده ایرانی‌ها، آماده‌ی نبرد شده…🎧 پادکست دیوان رو هر دو هفته یک‌بار بشنو!در «دیوان»، داستان‌های شاهنامه رو از اول تا آخر با زبان ساده و امروزی و طنزآمیز می‌شنوی؛ درست مثل یه قصه‌ی جذاب که برات تعریف می‌کنم.📌 دیوان رو بشنو روی پلتفرم دلخواهت:Castbox: https://castbox.fm/channel/id6303699Apple Podcasts: https://podcasts.apple.com/de/podcast/id1771702282Spotify: https://spotify.link/diwan📺 ویدیوی همین قسمت رو در یوتیوب ببین:کانال یوتیوب «دیوان» رو دنبال کن تا خلاصه‌های تصویری و نقاشی های 500 ساله از شاهنامه طهماسبی مرتبط با داستان ها رو دست ندی.🔗 https://www.youtube.com/@Diwan-podcast📌 یادت نره سابسکرایب کنی و زنگوله رو بزنی! 📱 اینستاگرام دیوان :@diwan.podcast💬 تو هم مثل ما عاشق شاهنامه‌ای؟نظرت درباره این قسمت رو برام بنویس یا توی اینستاگرام دیوان بهم پیام بده.
🎙️ دیوان – فصل ۳، قسمت دوم🧵 خلاصه داستان قسمت قبلی:رستم چطور به دنیا اومد و از همون نوزادی، رکورد مصرف شیر رو شکست! ده‌تا دایه براش کم بود! وقتی هم از شیر گرفته شد، اندازه‌ی پنج تا آدم بزرگ غذا می‌خورد. بعدش دیدارش با سام رو شنیدیم. در پایان هم ماجرای درگذشت منوچهر رو گفتم؛ پادشاهی که ۱۲۰ سال سلطنت کرد، کلی نصیحت بارِ پسرش نوذر کرد و بعد با دنیا خداحافظی کرد. پادشاهی رسید به هشتمین پادشاه شاهنامه: نوذر!🎧 پادکست دیوان رو هر دو هفته یک‌بار بشنو!در «دیوان»، داستان‌های شاهنامه رو از اول تا آخر با زبان ساده و امروزی و طنزآمیز می‌شنوی؛ درست مثل یه قصه‌ی جذاب که برات تعریف می‌کنم.📌 دیوان رو بشنو روی پلتفرم دلخواهت:Castbox: https://castbox.fm/channel/id6303699Apple Podcasts: https://podcasts.apple.com/de/podcast/id1771702282Spotify: https://spotify.link/diwan📺 ویدیوی همین قسمت رو در یوتیوب ببین:کانال یوتیوب «دیوان» رو دنبال کن تا خلاصه‌های تصویری و نقاشی های 500 ساله از شاهنامه طهماسبی مرتبط با داستان ها رو دست ندی.🔗 https://www.youtube.com/@Diwan-podcast📌 یادت نره سابسکرایب کنی و زنگوله رو بزنی! 📱 اینستاگرام دیوان :@diwan.podcast💬 تو هم مثل ما عاشق شاهنامه‌ای؟نظرت درباره این قسمت رو برام بنویس یا توی اینستاگرام دیوان بهم پیام بده.
🎙️ دیوان – فصل ۳، قسمت اول🧵 خلاصه داستان قسمت قبلی:در فصل قبل، با خاندان سام آشنا شدیم؛ جایی که سام از خدا خواست بچه‌ای نصیبش بشه، آن‌هم نه از هر زنی، از یکی از زیبارویان دربارش! خدا هم گفت: چشم. اما بچه که به دنیا اومد، با موهای سفید! سام جا خورد و گذاشتش کوه...سیمرغ بچه رو بزرگ کرد و اسمش رو گذاشت زال. سام پشیمون شد، برگشت دنبالش و زال رو به عنوان جانشین خودش معرفی کرد.بعدها زال دل باخت به رودابه، دختر شاه کابل، و اونم بی‌معطلی عاشق شد! اما این وصلت سیاسی دردسر داشت، چون کابل دشمن منوچهر شاه بود. با کلی ماجرا، منوچهر راضی شد... و این دو عاشق به هم رسیدند.حاصل این عشق؟ کسی نیست جز رستم! و حالا، فصل تازه‌ای از شاهنامه رو با او آغاز می‌کنیم.🎧 پادکست دیوان رو هر دو هفته یک‌بار بشنو!در «دیوان»، داستان‌های شاهنامه رو از اول تا آخر با زبان ساده و امروزی و طنزآمیز می‌شنوی؛ درست مثل یه قصه‌ی جذاب که برات تعریف می‌کنم.📌 دیوان رو بشنو روی پلتفرم دلخواهت:Castbox: https://castbox.fm/channel/id6303699Apple Podcasts: https://podcasts.apple.com/de/podcast/id1771702282Spotify: https://spotify.link/diwan📺 ویدیوی همین قسمت رو در یوتیوب ببین:کانال یوتیوب «دیوان» رو دنبال کن تا خلاصه‌های تصویری و نقاشی های 500 ساله از شاهنامه طهماسبی مرتبط با داستان ها رو دست ندی.🔗 https://www.youtube.com/@Diwan-podcast📌 یادت نره سابسکرایب کنی و زنگوله رو بزنی! 📱 اینستاگرام دیوان :@diwan.podcast💬 تو هم مثل ما عاشق شاهنامه‌ای؟نظرت درباره این قسمت رو برام بنویس یا توی اینستاگرام دیوان بهم پیام بده.
در قسمت قبل براتون گفتم که منوچهر انواع و اقسام امتحان‌های عملی و تئوری (!) از زال گرفت تا مطمئن بشه این وقتی بچه‌دار شد—و اون بچه که حکم یه سلاح استراتژیک داره به دنیا اومد—یه وقت بر علیه خودش استفاده نشه!در واقع، می‌خواست بفهمه که زال اصلاً شایستگی داشتن همچین فرزندی رو داره یا نه. بالاخره، بعد از کلی آزمون و خطا، قبول کرد که زال و رودابه ازدواج کنن.زال هم فوراً این خبر رو به باباش، سام، رسوند و قرار شد صبح اول صبح راه بیفتن سمت کابل برای انجام بقیه‌ی کارها! البته، همون شب یه فرستاده هم برای مهراب فرستاد تا این خبر خوب رو به پدر عروس بده و بگه: «آماده باش که داریم میایم!»و حالا قسمت آخر فصل دوم...Website : https://takl.ink/Diwan_podcast/Instagram : diwan_podcast
در قسمت قبل براتون گفتم که سیندخت حضوری رفت برای مذاکره با سام و با یک مراسم مجلل، کلی هدیه و یه پلتیک درست‌وحسابی، موفق شد از سام اوکی بگیره و فعلاً جلوی حمله‌اش به کابل رو بگیره!اما هنوز منوچهر رضایت نداده بود و سام سر خود این اجازه رو داد! از اون طرف، زال با نامه‌ی سام رفت پیش منوچهر که تأیید نهایی رو بگیره، ولی دید که منوچهر اصلاً با این قضیه اوکی نیست.البته منوچهر نمی‌خواست مستقیماً دست رد به سینه‌ی زال بزنه، پس از ستاره‌شناس‌ها و موبدها خواست که بررسی کنن و جواب منفی بدن! اما برعکس، ستاره‌شناس‌ها گفتند که فرزند زال و رودابه یه پهلوانی میشه که نظیرش در جهان نیست!منوچهر که از این پیش‌بینی خوشش اومده بود، گفت: «خب، حالا که این‌طور شد، یه امتحان از زال بگیرید، ببینیم یهو خنگ نباشه که پس‌فردا این بچه‌ی خرزورَش رو بفرسته توی سپاه دشمن!»و حالا امتحان شروع شده...!Website : https://takl.ink/Diwan_podcast/Instagram : diwan_podcast
در قسمت قبل براتون گفتم که خبر لشکرکشی سام به کابل به گوش زال و مهراب رسید. زال قاطی کرد، رفت سراغ باباش و وارد مذاکره شد. اون وسط‌ها هم داستان کشته شدن اژدهای رود کَشف توسط سام رو براتون تعریف کردم.نتیجه‌ی مذاکرات این شد که سام برای پادشاه یه نامه نوشت و ازش خواهش کرد که خواسته‌ی زال رو بپذیره! زال هم پیتیکو پیتیکو، به همراه نامه‌ی باباش، راه افتاد سمت منوچهر.از اون طرف، مهراب که خبر رو شنید، از ترس داشت خودش رو خیس می‌کرد! با سیندخت یه جلسه‌ی مدیریت بحران داشتند بعد از شنیدن این خبر. بعد از کلی جر و بحث، سیندخت یه راهی به نظرش رسید و راه افتاد که بره رو در رو با سام حرف بزنه—البته همین‌طوری خشک و خالی هم نه! با یه عالمه هدیه، اسب، شتر، کنیز و غلام به عنوان پیشکش!فقط مشکل اینجاست که از نتیجه‌ی مذاکره‌ی زال با منوچهر هنوز خبر نداره...!Website : https://takl.ink/Diwan_podcast/Instagram : diwan_podcast
در قسمت قبل براتون گفتم که سیندخت مچ رودابه خانم رو گرفت و قضیه‌ی زال و رودابه پیش بابا و مامان رودابه هم لو رفت. بابای رودابه کلی دعواش کرد و از اون طرف هم داستان به گوش منوچهر رسید، که با عصبانیت سام رو صدا زد!سام رفت پیشش و منوچهر اول از جنگ پرسید. سام هم کلی صحنه‌های اکشن رو به اسم خودش توصیف کرد و قهرمان‌بازی درآورد! بعدش منوچهر گفت: «حالا که این‌قدر قوی‌ای، پاشو برو هندوستان و کابل، مهراب و هر کی دور و برشه، و هر کی از نسل ضحاکه رو بکش و با خاک یکسان کن!»سامِ خنگ هم گفت: «چشم!» و راه افتاد که بره بکنه!Website : https://takl.ink/Diwan_podcast/Instagram : diwan_podcast
در قسمت قبل براتون گفتم که زال به باباش، سام، یه نامه نوشت و با یه سیاستی، باباش رو توی موقعیتی گذاشت که نتونه مخالفت کنه! سام هم با ستاره‌شناس‌ها مشورت کرد و دید که بله، اگه زال و رودابه به هم برسن، احتمالاً فرزندشون یه پهلوان نامدار میشه!برای همین، در جواب زال مخالفت نکرد—هرچند موافقت هم نکرد! فقط گفت: «کاری نکن تا من برگردم زابل و باهم حرف بزنیم.» اما زال گوش نکرد و سریع خبر رو به رودابه داد!رودابه هم می‌خواست برای زال یه کادو بفرسته که مامانش، سیندخت، دید و مچش رو گرفت! حالا بریم ببینیم که سیندخت چه کرد با رودابه خانوم...!Website : https://takl.ink/Diwan_podcast/Instagram : diwan_podcast
در قسمت قبل براتون گفتم که زال و رودابه، که عاشق هم شده بودند، حالا دنبال راهی بودند که هر طور شده همدیگه رو ببینند. برای همین، طی یک ماجراجویی خطرناک و دیوانه‌وار، با کمک کنیزهای رودابه و غلام زال، آقای زال موفق شد از دیوار قصر مهراب‌شاه بالا بره و یه شب تا صبح رو با رودابه سر کنه.دم صبح، قبل از اینکه کسی ببینه، برگشت. اما عشق این دوتا که داغ بود، حالا داغ‌تر هم شد! حالا هر دو موندن که چه خاکی به سرشون بریزن و چطوری خانواده‌ها رو راضی کنن به این وصلت.و بریم برای ادامه‌ی داستان...!Website : https://takl.ink/Diwan_podcast/Instagram : diwan_podcast
در قسمت قبل براتون گفتم که سام دست زال رو گرفت و برد پیش منوچهر، که فضول‌بازی دربیاره و ببینه داستان اینا چیه! جریان رو براش تعریف کردند و پیشگوهای دربار هم پیش‌بینی کردند که زال آینده‌ی درخشانی داره. منوچهر هم، در یک سرمایه‌گذاری بلندمدت، سام رو فرستاد به جنگ در مازندران و حکومت زابلستان رو سپرد به زال.زال هنوز دوره‌ی آموزشیش تموم نشده بود که یهو تفریحش گرفت و طی یک سری ماجراها با مهراب‌شاه، حاکم کابل، آشنا شد. همون‌جا باخبر شد که مهراب یه دختری داره به اسم رودابه که به از شما نباشه، خیلی آنچنانیه! زال، ندیده عاشق شد اما به کسی چیزی نگفت.از اون طرف، رودابه هم اوصاف زال رو از باباش، مهراب‌شاه، شنید و اونم فرتی عاشق زال شد! اما اون ناقلا عشقش رو به پنج تا کنیزش گفت و قرار شد اونا یه پِلَتیکی (نقشه‌ای) بزنند برای این قضیه.حالا ما این دو تا کفتر عاشق رو داریم و ادامه‌ی داستان...!Website : https://takl.ink/Diwan_podcast/instagram : diwan_podcast
در قسمت قبل تعریف کردم که سام بالاخره بچه‌دار می‌شود، اما بچه‌اش موهای سفید دارد و ازش خوشش نمی‌آید! با کمال نامردی، بچه را برمی‌دارد و می‌گذاردش توی کوه و می‌گوید: «اصلاً نخواستم!»سیمرغ، بچه‌ای که اسمش زال بوده، را در کوه پیدا می‌کند و بزرگش می‌کند. بعد از سال‌ها که زال بزرگ و تنومند می‌شود، سام چند بار خوابش را می‌بیند و از کرده‌اش پشیمان می‌شود. بالاخره می‌رود به کوه، دنبالش می‌گردد و در نهایت پیدایش می‌کند. با اصرار خودش و سیمرغ، زال راضی می‌شود که امتحانی برگردد پیش بابایش... تا ببینیم در ادامه چه اتفاقاتی می‌افتد!Website : https://takl.ink/Diwan_podcast/instagram : diwan_podcast
آقا، فصل قبلی رو که یادتون نرفته! از فصل قبل فقط باید بدونید که فریدون سه پسر داشت. دو تا از پسرها یکم روشون زیاد شد و به سیاست‌های پدرشون معترض شدند و زدند برادرشون، که جانشین فریدون بود، رو کشتند. فریدون هم کینه کرد و افتاد دنبال انتقام. این‌قدر تلاش کرد تا بالاخره از نسل پسر سومش، که اسمش ایرج بود، پسری به دنیا اومد به نام منوچهر. همین منوچهر رفت و انتقام پدربزرگش رو گرفت، اون دو پسر فریدون رو کشت و شد جانشین فریدون و به تخت نشست.فریدون فاتح، که هم با کمک کاوه آهنگر و برادراش و مردم تونسته بود ضحاک رو شکست بده و هم انتقام پسر محبوبش رو از دو پسر دیگه‌اش بگیره، در پایان عمرش دچار افسردگی شدیدی شد. با خودش می‌گفت: «چرا باید سه پسر من این‌طور کشته بشن و سرشون توی دست‌های من باشه...»الان که فصل دوم رو شروع می‌کنیم، منوچهر، نوهٔ پسرِ دوست‌داشتنیِ فریدون، سفت نشسته به تخت، تمام دشمن‌هاش رو سر جاشون نشونده و سپاه هم داره، مامان! درجه‌بندی! پر از کله‌گنده!Website : https://takl.ink/Diwan_podcast/instagram : diwan_podcast
خلاصه قسمت قبلی :در قسمت قبلی تعریف کردم که منوچهر به دنیا اومد و بزرگ شد و فریدون هم به طور رسمی کردش جانشین خودش. سلم و تور هم که فهمیدند دیگه نقشه شون برای کشتن جانشینان فریدون جواب نمیده، خواستند برای پرهیز از جنگ و رویارویی با فریدون و گروهش از راه دیپلوماتیک قضیه رو حل بکنند اما بازم اون هم جواب نداد و فریدون پسشون زد! در نهایت پیش دستی کردند و خودشون لشکر کشی کردند و در قلعه آلالان اردو زدند. که از این طرف هم منوچهر به نمایندگی از فریدون رفت با سپاهش جلوشون. سلم و تور ولشکرشون هم از قلعه اومدند بیرون و رفتند به دشت، محل جنگ! الان در آستانه شروع جنگ هستیم، قسمت آخر این فصل رو شروع میکنیم.
loading
Comments (311)

Shirin

مرسی خیلی زیبا بود

Nov 4th
Reply (1)

Zahra VaeziKarahroodi

مانا باشید

Oct 31st
Reply (1)

Zahra VaeziKarahroodi

با اختلاف بهترین و جذاب ترین پادکست برای من و فرزندانم دیوانه.دوقلوهام با عشق گوش میدن و لذت میبرن

Oct 31st
Reply (1)

Zahra VaeziKarahroodi

عالی سپاس

Oct 31st
Reply

Niloofar Mohtasham

واقعا بی نظیر بود

Oct 31st
Reply (1)

Torghe Studio

دم شما گرم....لذت بردیم🍀

Oct 31st
Reply (1)

Niloofar Mohtasham

دم شما گرم عالی بود

Oct 24th
Reply (1)

Niloofar Mohtasham

عالی بود

Oct 24th
Reply

Niloofar Mohtasham

وای ابن قسمت عالی بود

Oct 24th
Reply

Negin Zhaleh

عالی و فوق العاده اید کارتون بسیار ارزشمند هست و از شنیدن داستان ها بسیار لذت میبرم 🌱

Oct 23rd
Reply (1)

atefeh beigy

چقدر هر قسمت جذاب تر میشه،لذت محض بردیم☺️🙂

Oct 16th
Reply (1)

Shirin

چقدر شعرهایی که از شاهنامه خوندین خوب بودن😍

Oct 11th
Reply (1)

Shirin

کیف کردم واقعا مرسی😍

Oct 11th
Reply (1)

Mona Maah

بریم با کمربند بیایم

Oct 10th
Reply (1)

Zahra Ghajari

بازم عالی بود فصل چهارم شعر ها رو بیشتر بخونید لطفاً ♥️♥️♥️

Oct 10th
Reply (1)

Mona Maah

من انقدر دیر هر اویزود رو گوش میدم تا بعدی بیاد منتظر نمونم!!!!!

Oct 9th
Reply (2)

Majid Nejati

هورااا، دیگه بدون وی پی ان باز میشهه ^__^

Oct 8th
Reply (1)

Zahra Ghajari

ممنون از شما بابت اینکه این فرصت رو برای ما فراهم کردید قصه شاهنامه رو گوش بدیم 😍

Oct 8th
Reply

Zahra Ghajari

عشق در هیچ نگاه عالی بود 😂

Oct 5th
Reply (1)

Zahra Ghajari

یه نکته ای رو بگم پادکست شما وااااقعا عالیه و به نظر من دلیل اصلی اینکه اونطور که باید دیده نشده این باگیه که داره و فقط با وی پی ان باز میشه چون همه که نمیدونن باید وی پی ان باز کنن یا مثل من انقدر پیگیر نیستن دو سه تا وی پی ان رو عوض کنن تا بالاخره باز بشه ای کاش یه تحقیق کنید ببینید علت این موضوع چیه که رفع بشه اونجوری به نظرم واقعا میترکونید . بازم با تاکید زیاااااااااد عالی هستید ♥️♥️♥️♥️

Oct 5th
Reply (4)